آسیبهای جدایی و طلاق والدین بر روی فرزندان
اگر فکر می کنید با طلاق گرفتن و جدا شدن از همسرتان می توانید شرایط بهتری را برای خود فرزندانتان فراهم کنید، در اشتباه هستید. با خواندن مطالب زیر می توانید نسبت به آسیب های جدایی والدین بر روی فرزندان، آگاهی پیدا کنید.
هنگامی که دو نفر قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، باید قبل از عقد کردن، تحت نظارت خانواده هایشان نسبت به یکدیگر به شناخت کافی و کامل برسند. اگر میزان شناخت ما از یکدیگر، سطحی باشد و نیازها و انتظارات طرف مقابل خود را نشناسیم، می تواند مقدمه ای برای ایجاد اول طلاق عاطفی و بعد طلاق رسمی، باشد. پس مهم ترین اصل در جلوگیری کردن از طلاق ، این است که همسران به شناخت کافی نسبت به نیازها و انتظاراتشان بپردازند.
اما اگر این آشنایی و شناخت در دوران قبل از ازدواج صورت نگرفت، بعد از ازدواج هم می شود این کار را انجام داد، اما نیازمند کمی صبر و تحمل و وقت گذاشتن است. کم کم حدود یک سال بعد از ازدواج دو نفر، به دلیل اینکه هر روز و شب در کنار هم هستند، جذابیت هایشان برای یکدیگر کمتر می شود و همین امر موجب می شود که تفاوت ها و تعارض هایشان بیشتردیده شود.
این در واقع زمانی است که باید زنگ خطری خورده شود و زوج ها به این مطلب آگاهی پیدا کنند که اگر سعی نکنند این تعارض ها را بر طرف نمایند، ممکن است آسیب های جدی به خودشان و زندگیشان وارد شود.
طلاق عاطفی
ایجاد احساس ناامنی، احساس گناه، ترس از دست دادن والدین، احساس بلاتکلیفی، تنهایی و افسردگی، افت تحصیلی و … می تواند از آسیب های طلاق بر روی فرزندان باشد.
وقتی همسران احساس کنند که نیازهایشان در زندگی مشترک برآورده نمی شود، کم کم از یکدیگر فاصله می گیرند و مهر و محبتشان نسبت به هم کمتر می شود و اگر سعی بر درست کردن این حالت نداشته باشند، طلاق عاطفی شکل می گیرد. در طلاق عاطفی همسران به یکدیگر کاری ندارند و نیازهای عاطفی یکدیگر را هم برآورده نمی کنند و زندگی روز به روز کسالت آورتر می شود و این زمانی است که زوج ها تصمیم بر طلاق را می گیرند. این تصمیم علاوه بر این که بر روی خودشان می تواند آسیب هایی را وارد کند، بر فرزندان نیز می تواند تاثیرات منفی را داشته باشد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
ایجاد احساس ناامنی در دنیا
اولین و مهم ترین نیازی که فرزندان از بدو تولد دارند این است که باید نیاز به امنیت یعنی دور از خطر بودن، در آنها برآورده شود. به ویژه این نیاز باید در ۳ سال اول زندگی بیشتر از مابقی زمان ها و بدون معطلی در کودک برآورده شود. اگر والدینی که تصمیم بر جدایی دارند، کودکشان زیر ۳ سال است بزرگترین ضربه را در این مورد به کودکشان وارد می کنند و باعث می شوند که کودکشان همیشه احساس ناامنی و ترس از اطرافیان را داشته باشند. اگر کودک بالای ۳ سال سن داشته باشد این احساس در او هم شکل می گیرد ولی در کودکان زیر ۳ سال بسیار شدیدتر است. معمولا کودکان با طلاق والدین سوال های زیادی هم ممکن است برایشان ایجاد شود. مثل اینکه آیا پول کافی داریم؟ آیا خونمون رو از دست می دیم؟ و سوالاتی از این قبیل.
ترس از دست دادن والدین
وقتی همسران احساس کنند که نیازهایشان در زندگی مشترک برآورده نمی شود، کم کم از یکدیگر فاصله می گیرند و مهر و محبتشان نسبت به هم کمتر می شود و اگر سعی بر درست کردن این حالت نداشته باشند، طلاق عاطفی شکل می گیرد.
معمولا فرزندان طلاق، بعد از جدایی والدینشان از یکدیگر، باید در کنار یکی از آنها زندگی کند و همین کار، باعث می شود که کودک احساس کند که یکی از والدینش را از دست داده و دیگر در کنارش نیست و می ترسد که آن یکی والدش را هم از دست بدهد. این حالت ممکن است که کودک را، به ویژه کودکان خردسال، به اضطراب جدایی مبتلا کند و این حالتی است که کودک با دیر آمدن والدش به خانه، به مدرسه، احساس می کند که ممکن است برایش اتفاقی افتاده باشد.
تنهایی و افسردگی
کودکان طلاق به دلیل این که شرایط متعادلی را در زندگیشان ندارند و ممکن است به فکر درست کردن آن شرایط باشند، افراد درخود فرومانده ای می شوند که ممکن است تنها بمانند و این تنها بودن در دراز مدت کودک را به افسردگی نزدیک تر می کند.
ایجاد احساس گناه
در فرزندان بزرگتر، ممکن است احساس گناه ایجاد شود و خود را مقصر بر طلاق والدینش بداند. این احساس مخصوصا زمانی ایجاد می شود که فرزندان سن بالاتری را داشته باشند. احساس گناه می تواند فرزندان را دچار استرس و اضطراب هم بکند.
احساس بلاتکلیفی
فرزندان هم پدر و هم مادر خوب را دوست دارند و با ایجاد طلاق در بین والدینشان دچار بلاتکلیفی می شوند که در کنار کدام یک از آنها می توانند زندگی کنند و آن دیگری که تنها می ماند چه اتفاقی برایش می افتد.
افت تحصیلی
شرایط بعد از طلاق والدین، برای فرزندان بسیار سخت است. معمولا فرزندان طلاق عدم تمرکز پیدا می کنند و نمی توانند سر کلاس به حرف های معلمشان خوب گوش دهند در نتیجه در درس هایشان نیز به مشکل برخورد می کنند و افت تحصیلی بارزی را نشان می دهند. انگیزه پایینی که کودکان بعد از طلاق، نسبت به زندگیشان به دست می آورند نیز در ایجاد عدم دقت و تمرکز کودکان در درسهایشان بسیار موثر است.