چگونه بعضی وقتها با جرأت “نه” بگوییم؟
گاهی وقت ها باید جرات نه گفتن به طرف مقابل مان را داشته باشیم برخی از افراد این جرات را ندارند که به خواسته های بی مورد اطرافیانشان نه بگویند.
بسیاری از نوجوانان به خواسته برخی از دوستان بی دلیل بله می گویند و باعث میشوند که در دردسرهای بزرگی بیفتند ولی چرا نمیتوانید نه خواستههای بی مورد دوستانتان نه بگوید فکر می کنید با نه گفتن آنها را از دست می دهید همه انسان ها نیازمند برقراری روابط اجتماعی با دیگران هستند و در برقراری چنین ارتباطاتی توقعاتی نیز در بین آنها شکل می گیرد.
گاهی این تصور به وجود می آید که باید به تمامی خواسته ها و نیازهای سایرین پاسخ مثبت داده شود که همین امر نیز سبب خواهد شد، در مواقعی انرژی و سرمایه های مالی افراد در معرض خطر قرار بگیرند.
البته این روند در فرهنگ های مختلف، تفاوت هایی دارد و در این زمینه مردم کشور ما، شهرت فراوانی به تعارف و رو در بایستی دارند که در برخی از موارد برای آنها دردسرهایی را نیز به وجود می آورد. خوشبختانه نسل جوان، با این روند برخورد منطقی تری از خود نشان می دهند. در سایر کشورها نیز عدم آمادگی لازم برای نه گفتن به دیگران مشکلاتی را برای مردم آن فرهنگ ها به وجود آوردو مجامع علمی را به انجام پژوهش هایی در این زمینه واداشته است.
پروفسور «ونسا ام. پاتریک»، استادیار بازاریابی دانشکده مدیریت دانشگاه هیوستون در این باره می گوید: “زمانی که توانایی نه گفتن به دیگران در شما به وجود آید، درست مانند آن است که پشت فرمان اتومبیل خود نشسته اید و به خوبی آن را تحت کنترل دارید. این کار به شما قدرت بیشتری می دهد.” به همین دلیل نیز اینکه بیاموزید به دیگران «نه» بگویید از اهمیت فراوانی برخوردار است.
وی اشاره می کند، به کار بردن اصطلاحاتی چون «نمی توانم»، چنین تصوری را در فرد مقابل به وجود می آورد که شما در حال بهانه گیری هستید اما با گفتن عبارتی چون «نمی خرم» یا عباراتی مشابه می توانید برای خود قوانینی را وضع کنید.
پروفسور از تجربه خود می گوید، زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود و مبلغ قابل توجهی از وام دانشجویی خود را هنوز پرداخت نکرده بود، به یکی از دوستانش برخورد می کند. دوست وی متصدی فروش مجله «ووگ» بود و او برای راضی نگه داشتن آن فرد، مجبور به پرداخت ۳۰ دلار برای خریداری اشتراک آن مجله شد و جالب ترین نکته در این ارتباط این است که وی هرگز آن مجله ها را دریافت نکرد.
وی از این داستان به عنوان سناریوی اجبارکننده متصدیان فروش یاد می کند. زمانی که پروفسور پاتریک، دلایل موفقیت افرادی که جنسی را خریداری نمی کنند مورد بررسی قرار می داد، متوجه شد که آنها از عبارت «نمی خرم» استفاده می کنند و در عوض واژه هایی چون «نمی توانم» را به کار نمی برند. با شنیدن واژه «نمی خرم»، فروشنده، امتناع خریدار احتمالی خود را در می یابد.
البته روش های متعددی برای این کار وجود دارد.
راهکار نخست این است زمانی که از شما خواسته می شود چیزی را خریداری کنید و شما مایل به خرید آن نیستید، به جای گفتن جملاتی چون «متشکرم، امروز قادر به خریداری نیستم» بگویید، «من این وسیله را استفاده نمی کنم.» این کار نشان خواهد داد که تصمیم شما برای نخریدن آن کالا یا سرویس قطعی است.
مسلما زمانی که یک غریبه از شما تقاضا می کند که چیزی را بخرید، نه گفتن بسیار آسان تر زمانی است که یکی از همکاران تان از شما تقاضا می کند که او را به فرودگاه برسانید. به همین دلیل نیز بهتر است برای زمان هایی که فشار بیشتری برای انجام کاری روی شما وجود دارد، آمادگی کامل داشته باشید.
دوم اینکه بدانید چگونه نه بگویید خود از اهمیت فراوانی برخوردار است. به عنوان مثال زمانی که یکی از دوستان از شما می خواهد که شب جمعه با او به رستوران بروید و شما به این کار علاقه ندارید، به او بگویید که این شب جمعه، قصد بیرون رفتن از منزل را ندارید.
زمانی که برخی پاسخ ها را آماده داشته باشید، لازم نیست که در زمان مطرح شدن چنین تقاضاهایی، به دنبال یافتن بهانه باشید. با تمام اینها همواره برای نه گفتن واهمه هایی داریم چرا که می ترسیم از سمت سایرین کنار گذاشته شویم. به سایر دلایلی چون، باخبر شدن از برخی جریانات جدید و ماجراجویی، به جای نه گفتن، مدام پاسخ مثبت می دهیم. پاسخ مثبت دادن به تمام تقاضاهایی که در محل کار از شما می شود، سبب خواهد شد که دچار «فرسودگی شغلی» شوید.
برای مقابله با چنین مشکلاتی بهتر است، به اهداف طولانی مدت خود، بیاندیشید. با این کار، تنها به تقاضاهایی پاسخ مثبت خواهید داد که شما را به اهداف آینده تان نزدیک تر می کنند. به علاوه، بهتر است در تقویم روزانه خود، زمان های خالی را نیز بگنجانید که در صورت پیش آمدن موقعیت های خوب بتوانید به آنها نیز نیم نگاهی داشته باشید.
با تمام آنچه گفته شد هنوز هم موقیعت هایی وجود دارند که نه گفتن به آنها بسیار دشوار است. به عنوان مثال نه گفتن به تقاضای رئیس تان که از شما خواسته بیش از ساعت کاری خود در محل کار بمانید.البته برای تسهیل نه گفتن به چنین موقعیت هایی نیز، راهکارهایی وجود دارد. به عنوان مثال می توانید به او بگویید که اکنون پرونده های فراوانی را در دست دارید و بهتر است فرد دیگری این کار را انجام دهد چرا که با انجام این کار، کیفیت کارهای تان پایین خواهد آمد.
اگر هم گمان می کنید که نه گفتن در آن موقعیت می تواند مخاطراتی را برای تان به همراه داشته باشد، از امتناع کردن پرهیز کنید. مطالعه ای در دانشگاه کلمبیا نشان داد، آنچه شما آن را به عنوان دلیل عدم انجام کاری ابراز می دارید اغلب توسط طرف مقابل شما کوچک و نادرست شمرده می شود.
پروفسور پاتریک بر این باور است که با وجود تمام مشغولیت ها و مسئولیت هایی که دارید، همواره باید طوری عمل کنید که کنترل خود را بر امور زندگی تان را تا آنجا که ممکن است حفظ و آن را افزایش نیز بدهید.
برای بیشتر ما این روند به داشتن زندگی شادتر و با سطح استرس کمتر تعریف می شود که خود سبب خواهد شد که سکان اتومبیل را که سمبل زندگی تان است، در دست داشته باشید. اگر بخواهیم هر آنچه گفتیم را در جملاتی کوتاه خلاصه کنیم باید بگوییم، زمانی که هنوز وام های دانشگاه خود را پرداخت نکرده اید هرگز برای راضی نگه داشتن دیگران، اشتراک سالانه هیچ مجله ای را خریداری نکنید. این مثال ساده را می توان به سایر اتفاقات زندگی بسط داد و از آن درس هایی گرفت.