یکی از سخت ترین چیز هایی که از ما انسان ها خواسته می شود که انجام دهیم، پاسخ پلیدی ها با مهربانی و بخشش نابخشودنی ها است. ما عاشق خواندن داستان هایی هستیم که در آنها عشق جای نفرت را می گیرد؛ اما وقتی که خودمان شخصا در همان موقعیت قرار می گیریم و از ما تقاضا می شود که ببخشیم، اولین واکنش ما این است: خشم، کینه، اضطراب، نفرت، انتقام و اجرای عدالت. تمامی مطالعات و تحقیقات یکی پس از دیگری نشان می دهند که رمز داشتن عمر طولانی و سلامت جسم، پرورش توانایی گذر از دل شکستگی های پیشین و رها شدن از بند احساسات منفی است.
می خواهید که عمر طولانی و یک زندگی شاد داشته باشید؟ نابخشودنی ها را، ببخشید. در واقع این بزرگترین لطفی است که می توانید در حق خودتان بکنید. دشمن شما ممکن است که بخاطر تمام درد ها، ناراحتی ها و رنج هایی که عامداً در زندگی به شما تحمیل کرده است، لیاقت بخشیده شدن را نداشته باشد، اما شما لیاقت یک زندگی شاد و آرام را دارید و به همین دلیل نباید اجازه دهید که ذره ای از آن پلیدی ها دوباره در وجود شما رخنه کند و همچنان به آزار و رنج شما ادامه دهد. گذشته را رها کنید و با لبخند به سوی زیبایی های پیش رو اوج بگیرید. گفتنش آسان است، اما چگونه ممکن است؟ درادامه مطلب با ما همراه شوید.

درک کنید که احساس نفرت و کینه نسبت به فردی که شما را رنجانده است، ذره ای او را آزار نخواهد داد.
احتمالش هست که آن فرد یا دشمن شما به دنبال زندگی خودش رفته باشد و حتی به شما فکر هم نمی کند.
“احساس خشم و کینه، مانند سمی است که شما می نوشید و انتظار می کشید که دشمنتان را از پای درآورد” نلسون ماندلا

به یاد داشته باشید که بهترین انتقام از دشمن، داشتن یک زندگی شاد و موفق است.
آیا می خواهید که با فردی که سعی در نابودی زندگی شما کرده است، بی حساب شوید؟ به او، به خودتان و به دنیا نشان دهید، که تمام موانعی که در سر راه موفقیت شما ایجاد کرده اند، به اندازه کافی برای ناتوان کردن و نابودی شما مهم نبوده اند.

دریابید که دومین گزینه برای انتقام، تبدیل پلیدی ها به نیکی ها است.
کیمیاگری هنر تبدیل فلز کم ارزش به طلای ناب و گرانبها است. تمامی آن پلیدی ها را وسیله ای بدانید برای قویتر کردن شما و رسیدن به موفقیت. حتی بدترین اتفاقاتی که در زندگی برای ما رخ می دهند، از دو حالت خارج نیستند: یا ما را نابود می کنند یا قوی ترمان می کنند. حالا که از تمام آن ناملایمات گذر کرده اید ، بهتر است از این تجربیات برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید.

لیستی تهیه کنید از تمام چیز های خوبی که از دل آن ناملایمات و تجربه های ناخوشایند بیرون آمده است.
احتمالا به اندازه کافی بر روی جنبه های منفی این تجربیات تمرکز کرده اید. از زاویه ی کاملا جدیدی به این مسئله نگاه کنید؛ جنبه مثبت قضیه!
• اولین مورد ممکن است به دلیل تمرکز شما بر روی جنبه های منفی خیلی دیر به ذهنتان برسد، اما سعی کنید ۱۰ نتیجه مثبتی که حاصل این ناگواری بوده است را روی کاغذ بنویسید.

به ناجی ها فکر کنید.
“فرد راجرز” می گوید که در زمان کودکی هنگام دیدن مصیبت ها و بلایا در اخبار بسیار آشفته و ناامید می شدم. اما روزی مادرم به من گفت:
“به ناجی ها فکر کن”
شما هم بهتر است در میان تمام آن تجربیات کابوس مانند خود به ناجی ها فکر کنید. به کسانی که در تمام آن شرایط سخت شاید حتی برای لحظه ای ناجی شما بوده اند و دست شما را در ناملایمات گرفته اند. به مهربانی و سخاوت آنها فکر کنید و از آنها بیاموزید.

از بالا به قضایا نگاه کنید.
به آرزو های خود فکر کنید. اگر فکر می کنید بهترین راه برای رسیدن به آرزویتان، ساده ترین راه ممکن است اشتباه می کنید. گاهی سرنوشت و آن نیروی مرموز ناشناخته راهی را برای رسیدن به مقصد انتخاب می کند که سخت ترین راه ممکن است. شاید این تنها راه رسیدن شما به مقصد باشد. شاید این ناگواری های راه شما را برای هدف بزرگی که انتخاب کرده اید، آماده می کنند. شاید این راه به شخصی، مکانی یا موقعیتی ختم شود که شما را سریعتر به خواسته و آرزویتان نزدیک کند.

به خودتان سخت نگیرید.
اگر مدت هاست که با این مشکل دست و پنجه نرم می کنید، بهتر است بدانید که راندن این قایق در مسیر جدید نیاز به زمان دارد. در حالی که سعی می کنید خود را از میان مرداب ها و باتلاق ها بیرون بکشید و از مسیر سرزمین درد های کهنه دور شوید، ممکن است اشتباهاتی هم بکنید. خودتان را ببخشید. به خودتان سخت نگیرید، صبور باشید و مهربانی به خرج دهید. زخم های عمیق احساسی برای التیام نیاز به زمان دارند. همین که در مسیر درست در حرکت باشید هرچند که این حرکت کند و آرام باشد در نهایت به مقصد خواهید رسید. سعی کنید در این راه سخت خود را قوی و سلامت نگه دارید. ورزش کنید، غذای سالم بخورید و خوب استراحت کنید.

معنی واژه بخشش را به زبان “آرامی” بیاموزید.
واژه بخشش در زبان “آرامی” معنای باز کردن گره و رها شدن را می دهد. سریعترین روش برای رها شدن از دست دشمن و تمام احساسات منفی مرتبط، بخشیدن است. تمام زنجیر ها و گره های موجود را باز کنید و خود را از زندان پلیدی های آن فرد، نجات دهید. نفرت شما را به شخصی که مسئول درد های شما است، گره می زند و بخشش به شما این توانایی را می دهد که از او و تمامی درد و رنج ها دور شوید.

یاد بگیرید که چگونه بین اعتماد و قدرت تعقل خود تعادل برقرار کنید.
این یک واقعیت است که تمامی انسان ها قابل اعتماد نیستند. خاطرات دردآور گذشته از شما در برابر آسیب های پیش رو محافظت می کنند. رز سوییت (Rose Sweet) در کتابش می نویسد:
“نبود اعتماد گاهی به دلیل شناخت کمبودهای موجود در اطرافیان است.”
• بخشش به معنای قبول رفتار بد دیگران نیست. اگر شما مجبور به ادامه ارتباط با شخصی هستید که به شما بدی کرده است و تنها به یک عذرخواهی نصف و نیمه بسنده کرده و همچنان به رفار بد خود ادامه می دهد، هیچ چیزی نمی تواند باعث شود که به چنین فردی اعتماد کنید. این شخص به نظر نمی رسد هیچ وقت بتواند قابل اعتماد باشد. فاصله خود را با این شخص حفظ کنید. از آنجایی که عذاب کشیدن به دلیل رفتار های بد این فرد بی فایده است، نباید خودتان را قربانی و هدف رفتار های بد او قرار دهید. فقط تصدیق کنید و به راه خود ادامه دهید.
• فرد گناهکاری که قصد آشتی کردن دارد باید این کار را به خوبی انجام دهد: یک عذرخواهی صادقانه، قول عدم تکرار رفتار و اعمال بد گذشته، جبران کردن و کمی زمان که خودش را ثابت کند. اگر رفتار بد او دوباره تکرار نشد، بهتر است به یاد داشته باشید که به هر حال بخشیدن او لطفی است که به خودتان می کنید.
• جز در مواردی که فرد مقابل به خاطر رفتار بد و کار های بدی که در حق شما کرده است احساس پشیمانی کند، ما خودمان باید از قدرت تعقل و آگاهی خود برای جلوگیری از تکرار آسیب ها استفاده کنیم. باید تا جای امکان از چنین شخصی دوری کنیم. از قدرت تعقل و خرد خود استفاده کنید تا بتوانید مرز بخشش و ادامه ارتباط و دوری جستن از افراد پلید اطراف خود را تشخیص دهید. گاهی بعضی افراد از آسیب رساندن به دیگران لذت می برند.

داستان گویی را متوقف کنید.
درست در همین هفته گذشته چند بار این داستان را که چگونه از شخصی ضربه خورده اید و دلتان شکسته است را تکرار کرده اید؟ چند بار در روز به این قضیه فکر می کنید؟ این همان سدی است که دائما در سر راه شما برای گذر از وقایع تلخ گذشته قرار می گیرد. علاوه بر این با بخشش و گذشت از این موضوع به خودتان، خانواده و دوستانتان نیز لطف می کنید. افکار، احساسات و گفتار منفی، چه از لحاظ روحی و ذهنی و چه از لحاظ فیزیکی و احساسی، افسرده کننده هستند.

داستان را از زبان شخص مقابل خود تعریف کنید.
در واقع تصور کنید که شما همان فردی هستید که به شما صدمه زده است. از لفظ “من” استفاده کنید و داستان را از جانب آن شخص بیان کنید. شما احتمالا نمی دانید که دقیقا در زمانی که آن اتفاقات افتاده است، در سر شخص مقابل چه گذشته است اما وانمود کنید که می دانید و تنها داستان منطقی که به ذهنتان می آید را بازگو کنید. با دوست خود یا حتی آن شخص بنشینید و داستان را در حالی که به سختی خودرا جای شخص مقابل قرار داده اید بیان کنید. مهم است که تمامی این اتفاقات را به صورت زبانی و بلند بازگو کنید و نه فقط در ذهن خودتان. بهتر است از قبل بدانید که انجام این تمرین چندان ساده نیست اما بسیار مؤثر و قدرتمند است. تمایل شما برای بازگو کردن داستان از جانب شخص مقابل، نیازمند خواست و تلاشی است که در جهت بخشش فرد مقابل انجام می شود. همچنین بهتر است بدانید که این مرحله تناقضی با گام پیشین ندارد، بلکه حالا شما سعی در تغییر زاویه دید خود برای تعریف داستان دارید که به کل داستان شما را تغییر می دهد.

طرز تفکر و واکنش خود را تغییر دهید.
از این به بعد سعی کنید که هرگاه به یاد اعمال پلید دشمن خود افتادید، به جای استفاده از کلمات منفی و تقویت حس کینه، برای او بهترین ها را بخواهید و آرزو کنید که بزودی رفتار کودکانه خود را کنار بگذارد و انسان بهتری شود. این کار ۲ مزیت عمده دارد: اول اینکه تمام آن احساسات اسیدی نفرت و کینه را (که از درون سعی در خوردن و نابود کردن ظرف خود یعنی شما را دارند)، خنثی می کنید دوم اینکه تمام آن تاریکی هایی که وجود شما را فرا گرفته اند با این کار مانند طلوع آفتاب محو می شوند و تمام آن احساسات منفی نفرت و کینه در درون شما تبدیل به حس دلسوزی می شود. این کار ممکن است در ابتدا سخت به نظر برسد و در ۱۵ تا ۱۵۰ بار اول پوچ، بی معنی، مصنوعی و حتی تظاهر و ریا تلقی شود اما در صورت ادامه به دلیل تاثیر تلقینی، این حس واقعی می شود و در نهایت تبدیل به یک عادت می شود.

خواندن و یادآوری سخنان بزرگان در مورد بخشش، می تواند انرژی لازم را در شما ایجاد کند.
“بخشیدن، آزاد کردن زندانبان است و کشف این موضوع که آن زندانبان خود شما بوده اید. ”
“کسانی که بیش از همه دوست داشتنشان سخت است، کسانی هستند که بیش از همه به دوست داشته شدن احتیاج دارند.”
“اگر می توانستیم گذشته پنهان دشمنانمان را بخوانیم، در میافتیم که زندگی همه آنها چنان با رنج و درد همراه است که نیازی به خصومت ورزی ما نیست. ”
“نادان نه می بخشد و نه فراموش می کند؛ بی تجربه هم می بخشد و هم فراموش می کند؛ دانا می بخشد اما فراموش نمی کند”

قدم در دنیای واقعی بگذارید.
در حالی که نفرت و پلیدیِ حاصل از رنجش، تمام وجود و دنیای شما را فرا گرفته است، دنیای اطراف بی آنکه متوجه درد و رنج و احساس شما شود به حرکت خود ادامه می دهد. بله دنیای اطراف و قافله عمر در حرکت است؛ برای هیچ چیز و هیچ کس هم لحظه ای درنگ نمی کند و باز نمی ایستد. خود را از دنیای سراسر نفرت خود بیرون بکشید و قدم در دنیای واقعی بگذارید. دنیایی که در آن همه کم و بیش صدمه می بینند، نابود می شوند یا دوباره روی پای خود می ایستند و به زندگی ادامه می دهند. دشمن شما نیز از این قاعده مستثنی نیست. روزگار طعم تلخ و شیرینش را به همه می چشاند. بهتر است که بیش از این خود را درگیر تلخی ها نکنید و روی شیرینی های زندگی تمرکز کنید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید: